سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و کسى از وى مسافت میان مشرق و مغرب را پرسید فرمود : ] به اندازه یک روز رفتن خورشید . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 91 اردیبهشت 10 , ساعت 11:38 عصر

به نامش که اول معلم هستی است
اگر من نباشم
اگر من نباشم                کارآیی ھم نیست اما اثربخشی چطور ؟
اگر من نباشم                کارآیی ھم نیست اما مانع نشدن چطور ؟
اگر من نباشم
چگونه می توان سنجید . اگر من نباشم چه می شود ؟
چند سوالی بسازیم و خود پاسخ دھیم . مثال :
رسالت آموزش و پرورش کدام است ؟
آیا می دانیم جامعه از ما چه می خواھد ؟ وظیفه ی من چیست ؟
مردم از ما چه می خواھند ؟ کارھایی که میکنم ، اگر نکنم چه اتفاقی می افتد ؟
مدارس از ما چه می خواھند ؟ اصلاً کارھایی که می کنم ، چیست ؟
آیا منابع و ابزار درست انجام دادن کار را در اختیارشان می گذاریم ؟ تأثیر آن در کجاست ؟
اصلاً آنھا را خود داریم ؟ تا در اختیار دیگران بگذاریم ؟ تأثیر آن در کجا باید باشد ؟
آیا فرصت آن را به آنان می دھیم که آن را به بھترین وجھی که خود می دانند انجام دھند ؟
یا نه بر طبق برنامه ریزی ھای ما جز به جز و مو به مو ؟ نقش من و ھمکارانم چیست ؟
آیا وظیفه ی من سیاستگذاری است ؟ در چه سطحی ؟ فراسوی کلان ، کلان ، خُرد
آیا وظیفه ی من برنامه ریزی است ؟ در چه سطحی ؟ فراسوی کلان ، کلان ، خُرد
آیا وظیفه ی من نظارت و ... ؟ در چه سطحی ؟ فراکنشی ، کنشی ، واکنشی
آیا کارھایی که ھم اکنون انجام می دھم در راستای این سه است ؟
سیاستگذاری یعنی چه ؟
برنامه ریزی یعنی چه ؟
نظارت یعنی چه ؟
آیا کارھای آنان را و ویژگی ھای ھر مدرسه را با دیگر مدارس مبادله کرده ایم ؟ اھل یادگیری ھستیم ؟
آیا به دیدگاه ھای آنان اھمیت داده ایم ؟
آیا به شخصیت انسانی فردفردِ دانش آموز ، معلم ، فرھنگی و ... توجه داشته ایم ؟
آیا نظارت فرآیندی مبتنی بر پژوھش داشته ایم ؟
آیا به مشکلات به شیوه ی تازه نگریسته ایم یا ھمان مرسوم و سنتی ؟
آیا به خلاقیت و بدیعه پردازی را که شاید شعارمان باشد ، بھا داده ایم ؟
با کدام ابزار ؟ آیا کار امروز را می توان با ابزار دیروز انجام داد ؟
اگر مشتریان ما بگویند:  » نه بود تو به زبود تو « چه کنیم ؟
یا بگویند » :مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان « چه کنیم ؟
اصلاً مشتری مداری و مخاطب مداری را قبول داریم ؟ مردم سالاری را چطور ؟
آیا بیجا می کنند که می گویند چنین ؟ یا نه باید به نظر آنان احترام بگذاریم ؟
آیا گذشته را می شناسیم ؟ حال را چطور ؟ آینده چی ؟
آیا در بدرقه ی گذشته ایم یا به استقبال آینده ؟
یا در گذشته مانده ایم و سلانه سلانه ما رابه پیش می برند ؟
و بالاخره آیا فرصت سوزی نکرده ایم ؟ و فرصت ھای رشد و تعالی جامعه را تھدید پست ھای خودمان نپنداشته ایم ؟
اگر کارآیی داریم و اثربخشی ؟ پس کو بھره وری ! چرا ھرچه رشته می کنیم ، پنبه می شود ؟
چرا ھر طرحی میدھیم قبول نمی افتد ؟ و ھر آن کاری را که می خواھند ، خود انجام می دھند .
اگر فشاریا(اجباری) ھم باشد شکل آن را چنین می کنند و محتوا ، آن را که خود می خواھند .
شده از خود بپرسیم چرا ؟!
این نیست که آنان را در فرآیند دخیل نمی سازیم ؟
این نیست که یک چیزی تا به نظر ما خوشایند می آید آن را می آراییم تا دیگران را به ضرورت آن برسانیم .
آیا نیازسنجی کرده ایم . شاید دلیل این باشد !
نه ، شاید یک نسخه برای یک کشور کار عبثی است ؟
اگر نیازآفرینی ھم بخواھیم بکنیم ، راھش چنین نیست .
بسیار از این مقوله ھا را بسیار مدارس زودتر از حوزه ھای اداری رسیده اند و انجام داده اند چرا که در خط مقدمند .
و ما چه بسا عقب افتاده !
آنگاه رھبری آموزشی از عقب افتاده محالی است محال .
چاره چیست ؟
1  رسالتمان را بشناسیم
2  مخاطب و مشتریمان را بشناسیم
3  او را در فرآیند رفع نیازھایی ) تولید( که خود تشخیص میدھند دخالت دھیم
4  نسخه واحد نپیچیم
5  دیگرانی که کاری کرده اند فراخوان نماییم .
6  نتیجه را گسترش دھیم با دخالت ھای مؤثر نه به اجبار و بخشنامه
7  سھم ھر مدرسه ی دیگر را در تغییر آن قایل باشیم .
8  گامھای استقرار آن را مشخص نماییم .
چگونه ؟
با پژوھش با مطالعه شاید وظایف بسیاری از دفاتر مطالعاتی،تحقیقاتی باشد . اگر چنین است .
کدامین کارمان مبتنی بر پژوھش است . آن که مبتنی بر پژوھش باشد مشکلات کمتری دارد ، شاید در جزییات مشکل باشد .
کدامین کارمان مستندسازی شده کدامین کارمان را ، از آن دست برداشته ایم گویا وحی منزل است .
کدامین کارمان مبتنی بر فرھنگ سازی است و بر مدیریت زمان و مدیریت تغییر استوار است .
آیا از خود پرسیده ایم این کارھایی که ما می کنیم ، ما باید انجام دھیم ؟ کدام کار است و وظیفه که نتوان آن رابه مدرسه واگذار و تفویض نمو»یار شاطر باید بود نه بارِ خاطر «  آن ھم نه بارَش را که ھمه چیزش را باید باور کنیم که دیگران اندازه ی ما می فھمند و ھرکسی در کار خود بیش از ما اطلاعات دارد و راه حلھا ، تا ما که درون اتاقی به وسعتی اندک بر کثیری از مدارس می خواھیم حکم برانیم .
حدود را مشخص کنیم یعنی بازتعریفِ ... و آن را مھندسی مجدد نماییم آن ھم با پژوھش و از قوه و توان کرور کرور معلم و فرھنگی خود را محروم نکنیم .
شاید اول قدم تغییر این باشد تا با کارآیی و اثربخشی به بھره وری دست یازیم .



لیست کل یادداشت های این وبلاگ